پشت صحنه اربعین در دست زنان عراقی است
تاریخ انتشار: ۲۲ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۷۷۵۰۸
به گزارش «مبلغ»- نشست «تجربه زنان در پیادهروی اربعین» امروز دوشنبه ۲۰ شهریور در ساختمان خانه اندیشه ورزان برگزار شد.
فریبا علاسوند، عضو هیئت علمی دانشکده زن و خانواده در این نشست بیان کرد: جریان اربعین مسیر زن، کلمه و احساس است و با این محوریت میتوان به واقعه عاشورا نگاه کرد. حضور زنان محجبه در این مسیر، ظهور آشکار اسلام است که میتوان مشاهده کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: با قدرت کلمه و احساس زنانه، بُعد تراژیک واقعه عاشورا بیشتر شد و اگر بازماندگان امام حسین(ع) زن نبودند واقعه عاشورا اینگونه که بیان شده، نمیبود.
علاسوند افزود: شناختهای کتابخانهای حاوی سوگیریهای ناقص است. در سالهایی که به پیادهروی اربعین رفتم به این نتیجه رسیدم که زنان عراقی به دو دسته متفاوت تقسیم میشوند؛ دستهای از زنان بسیار امی و بدوی و دسته دوم زنان بسیار فرهیخته عراقی هستند. قشر دوم زنان را در پیادهروی اربعین کمتر میبینیم و اگر در عمق جامعه عراقی نرویم نمیتوانیم تنها با یک پیادهروی آنها را مشاهده کنیم.
وی اظهار کرد: بخشهای عظیمی در عتبات در حال کار کردن بر ارتقاء فرهنگ زن عراقی هستند. زنان عراقی بسیار شجاع هستند و از سر همین شجاعت است که کل پشت صحنه اربعین در دست زنان عراقی است و آنها هستند که موکبها را مدیریت میکنند.
عضو هیئت علمی دانشکده زن و خانواده با بیان اینکه زنان عراقی در دو ماه محرم و صفر از هرگونه زیورآلات و آرایش خودداری میکنند، ادامه داد: زنان زائر ایرانی دارای تفاوت فرهنگی هستند که این تفاوت فرهنگی تأثیرات خود را دارد. ایرانیان به نسبت عراقیها نظیفتر هستند و زنان ایرانی و عراقی حسهای متفاوتی دارند.
وی ادامه داد: زنان ایرانی به فرهنگ خدمت خو گرفتند و آرام آرام به فرهنگ عربی خو میگیرند. زنان عربی به پوشیدن لباسهای بلند عادت دارند و زنان ایرانی نیز تلاش میکنند تا به آنها شبیه شوند و ارزشهای آنها را رعایت کنند.
کوری علوم اجتماعی در دیدن واقعیتهای دینیمحمدتقی کرمی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در این نشست بیان کرد: علوم اجتماعی ما در دیدن واقعیتهای دینی و مذهبی کور است. داستان اربعین یک استثناء است و پیادهروی اربعین که اتفاق افتاد، علوم اجتماعی مبادرت به فهم آن کرد.
وی ادامه داد: زمانی که جنگ در کشور اتفاق افتاد علوم اجتماعی نسبت به آن کور و کر بود؛ تمام روایتهای جنگ متأخر است و زمانی که خون فرزندان کشور بر زمین ریخته میشد جامعهشناسی و انسان شناسی حضور نداشت. اولین جریانات مطالعات انقلاب ایران زمانی ایجاد شد که در غرب در این باره آثاری را تولید کرد. اما پدیده اربعین استثنایی بود که در هنگام وقوع آن مورد اقبال جامعهشناسان، مردمشناسان و پژوهشگران قرار گرفت و این اتفاق به عظمت خود اربعین باز میگردد.
کرمی افزود: مردمی بودن اربعین باعث بقای آن در طول تاریخ شده است و به همین علت باید مردمی بماند. زنان ایرانی الگوی سومی در روایت زنان از تحقق و ساخت خود ارائه میکنند. زنان ایرانی نسبت به بسیاری از موضوعات اعتراض دارند اما نمیخواهند در دام گفتمان فمینیستی غربی بیافتند.
وی تصریح کرد: باب گفتوگو و مراودات میان فرهنگی تازه باز شده است؛ حضرت سیدالشهدا(ع) یک میراث است و زمانها بسیاری پیشرو خواهیم داشت که آثار اجتماعی خود را نشان خواهند داد.
اربعین آیین زیارتی ماهیتاً عراقیمحمدرضا پویافر، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم انتظامی امین در رابطه با موضوع «مشارکت زنان ایرانی و عراقی در خیر دینی اربعین» در این نشست بیان کرد: باید توجه کرد که در اربعین با یک آیین زیارتی روبرو هستیم که ماهیتاً عراقی است و ما در آن مهمان هستیم. اگر جمعیت پیادهروی اربعین زیاد است نشان دهنده دینداری جامعه نیست. تمام پیادهرویهای زیارتی در دنیا رو به افزایش است و این نشان دهنده این است که انسانها در دنیای امروز به دنبال معنا هستند.
وی در رابطه با خیر دینی شرح داد: هرگونه احسان و نیکوکاری که با وجوه منفعت رساندن به اجتماع مومنان در موقعیت زمانی مشخص، در مکان مقدس و به نیت الهی انجام شود، میتواند امر خیر دینی بسازد که در اربعین همه این موضوعات همزمان رخ میدهد.
پویافر افزود: در اربعین شاهد دوگانههای فراوان و فعالیتهای خیر دینی گروهی و انفرادی هستیم. برای عراقیها اباعبدالله(ع) تجلی و محوریت یک پارچه شدن هویت ملی و دینی یک عراقی است؛ مهمان برای عرب بسیار مهم است و مهمان هویت ملی و دینی برای آنها بسیار ارزشمندتر است.
وی اظهار کرد: سؤالی که پیش میآید این است که آیا زنان ایرانی حق دارند در پیادهروی اربعین حضور پیدا کنند یا خیر؟ معلوم نیست که چه میزان موافق این موضوع باشیم که بانوان در پیادهروی اربعین حضور پرشور داشته باشند یا خیر. زیرا کمتر موکبی دیده میشود که کاملاً زنانه باشد.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم انتظامی امین افزود: زن ایرانی وقتی به زائر اربعین خدمت میکند به دلیل دور بودن از وطن و خانه دشواری بیشتری نسبت به زن عراقی دارد. زن ایرانی نقش همکار و دستیار دارد و راهبری موکب کمتر بر عهده اوست اما زن عراقی در مبیت به نوعی راهبر است. زن ایرانی فعالیت تعاملی برجستهتری دارد و وزن حضور زنان در بخش سلامت بیشتر است. در موکبهای عراقی افراد براساس روابط فامیلی حضور دارند و در موکبهای ایرانی روابط کاری حاکم است.
وی تأکید کرد: باید بر تاثیرات فرهنگیای که حضار در اربعین ایجاد میکنند توجه کرد؛ گاهی این تاثیرات مثبت و گاهی منفی است و باید بر این تاثیرات که منجر به تغییراتی میشود توجه کرد.
عاشورا بالاترین چالش بشریمحمدرضا زیبایینژاد، رئیس پژوهشکده زن و خانواده در این نشست بیان کرد: باید تهدیدها را به فرصت تبدیل کرد. عاشورا بالاترین چالش بشری است اما این تهدید برای انسانها به فرصت تبدیل شده است. اربعین یک پدیده است که در جهان معاصر میتواند تمدن ساز باشد.
در انتهای این مراسم از کتاب «جای پای زینب(س) پدیدارشناسی زنان ایرانی در اربعین» نوشته محمدتقی کرمی رونمایی شد.
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1812426منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: پیاده روی اربعین عضو هیئت علمی علوم اجتماعی زنان ایرانی زنان عراقی خیر دینی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۷۷۵۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
یک مکالمه بیسیمی با عراقیها درباره صدام
چیزی طول نکشید که سروکله تانکها و نفربرهای عراقی روی جاده آسفالت پیدا شد. ما حتی با آرپیجی هم از پس آنها برنمیآمدیم؛ آرپیجی به تانکها میخورد، کمانه میکرد؛ اما بچهها ناامید نمیشدند و با نارنجک ادامه میدادند تاکمی سرعت پیشروی تانکها را بگیرند. ما باید چند روز مقاومت میکردیم تا بقیه یگانها به ما الحاق شوند و پاتک را جواب دهیم.
به گزارش ایسنا، بهرهگیری از انگیزههای دینی و میهنی برای آزادسازی خرمشهر، طراحی مناسب و برنامهریزیشده، انسجام ارتش و سپاه، سرعت عمل، راهکار عبور از رودخانه، گستردگی منطقه نبرد، تأثیرات منطقهای و بازتاب جهانی، عواملی هستند که زوایای گوناگون نبرد بیتالمقدس را نسبت به سایر نبردهای دوران ۸ سال جنگ تحمیلی متمایز میکنند و باعث میشود که نبرد بیتالمقدس و آزادی خرمشهر قله افتخارات هشت سال دفاع مقدس محسوب شود.
مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، مصمم است با تکیه بر آثار و اسناد موجود در این مرکز، همزمان با سالروز آغاز این عملیات غرورآفرین، جلوههای شکوه مقاومت و پایداری این حماسه عظیم را به روایت فرماندهان و رزمندگان حاضر در عملیات، در چندین شماره منتشر کند:
سردار کریم نصر اصفهانی از رزمندگان و جانبازانی است که در جریان عملیات بیتالمقدس در سال ۱۳۶۱ فرمانده گردان موسی بن جعفر (ع) لشکر ۱۴ امام حسین (ع) بوده است. وی در بخشی از جلد یک کتاب خود با عنوان «به اروند رسیدیم» به بیان خاطرات خود از این عملیات پرداخته است:
اردیبهشت بود و بهجای هوای مطبوع و نسیم دلانگیز بهاری، گرمای نزدیک چهل درجه خوزستان، خون ما را به جوش آورده بود؛ ولی شور و حال عجیبی بین همه بچهها موج میزد. همگی عزم خود را جزم کرده بودیم تا عملیات بزرگی را در تاریخ ثبت کنیم.
منطقه عمومی عملیات در میان چهار مانع طبیعی محصور بود؛ از شمال به رودخانه کرخه کور، از جنوب به رودخانه اروند، از شرق به رودخانه کارون و از غرب به هورالهویزه منتهی میشد و در نهایت به دژ مرزی میرسید.به سمت رودخانه کارون حرکت کردیم. ما تابهحال پلی با این عظمت ندیده بودیم؛ عملیات احداث آن در حد خلق یک حماسه و کار بچههای مهندسی ارتش بود.
نیروها به نوبت در صف ایستاده بودند تا از پل عبور کنند. سرپل، قبل از ورود نیروها گوسفند قربانی کردند. بچهها یکییکی از روی پل رد میشدند. پل زیر پایشان به لرزه درآمده بود و هیجان وصفناپذیری در بچهها ایجاد شده بود. امواج آب، بچهها را بدرقه میکرد و نوازش قطرات آب بر صورتشان گویا به آنها خوشامد میگفت.
غرب رودخانه کارون، روستای کفیشه قرار داشت که ساکنانش با شروع جنگ، روستا را ترک کرده بودند و تعدادی از بچههای ما مستقرشده بودند. ما بعد از عبور از کارون به آن روستا رفتیم و نماز مغرب و عشا را خواندیم و منتظر ماندیم تا دستور عملیات صادر شود.
از روستای کفیشه تا جاده آسفالت، حدود ۲۵ کیلومتر فاصله بود؛ ولی ما مجبور بودیم سه چهار کیلومتر به سمت چپ مایل شویم و دوباره برگردیم تا دشمن را دور بزنیم؛ یعنی حدود سی کیلومتر پیادهروی داشتیم.
نزدیک صبح شد و ما همچنان در مسیر بودیم. حدود نه ساعت پیاده راهرفته بودیم و رمق نداشتیم و پاهایمان داخل چکمه مورمور و سوزنی میشد. نماز صبح را همانطور چکمه پوشیده خواندیم و دوباره حرکت کردیم.
نبرد با تانکها
بین ما و یگانهای قرارگاه نصر، یک گپ افتاده بود و آنها هنوز به ما ملحق نشده بودند که خیلی خطرناک بود. دشمن متوجه حضور ما در منطقه شده بود؛ چون وقتی با دوربین نگاه کردم، دیدم حدود ۲۰۰ لاکپشت از دور دارند سمت ما میآیند و گردوخاک راه انداختهاند.
چیزی طول نکشید که سروکله تانکها و نفربرهای عراقی روی جاده آسفالت پیدا شد. ما حتی با آرپیجی هم از پس آنها برنمیآمدیم؛ آرپیجی به تانکها میخورد، کمانه میکرد؛ اما بچهها ناامید نمیشدند و با نارنجک ادامه میدادند تاکمی سرعت پیشروی تانکها را بگیرند. ما باید چند روز مقاومت میکردیم تا بقیه یگانها به ما الحاق شوند و پاتک را جواب دهیم.
همانطور که بچههای لشکر نجف اشرف که سمت چپ ما بودند بهطرف جنوب رفتند تا طرف دیگر جاده را تکمیل کنند و به یگانهای قرارگاه نصر ملحق شوند، چهار لولی عراقیها شروع به شلیک کرد. حدود دو ساعت صدای شلیک عجیبوغریب، رعب و وحشت غیرقابل وصفی در منطقه راه انداخته بود.
من تابهحال چنین چیزی ندیده بودم. تانکهای دشمن لحظهبهلحظه به ما نزدیکتر میشدند و خمپارهها و توپهایشان منطقه را دیوانهوار شخم میزدند و میخواستند ما را وادار به عقبنشینی کنند؛ اما بچهها هم کوتاه نمیآمدند. یکی از آن بچهها سید اصغر تحویلیان بود که علاوه برداشتن شجاعت، بمب انرژی و شوخطبع هم بود و لحظهای آرام و قرار نداشت. اصغر و حسن نصر اصفهانی هم پشت سنگر نشسته بودند و پاتک دشمن را پاسخ میدادند.
جلسات فرماندهی با حسین خرازی، مصطفی ردانی پور و بقیه بچهها مرتب برقرار بود تا اوضاع را بررسی و اطلاعرسانی کنیم. حسین خرازی گفت: «باید سعی کنید که امشب دو گردان تعویض بشود. گردان عباس فنایی و گردان منصور رئیسی و اگر عملی نشد؛ مجبور هستیم یکشب عملیات را عقب بیندازیم تا شما عوض شوید؛ چون دو محور است. یکی بغل جاده و یکی هم بغل این خاکریز که باید تقریباً به فاصله یک کیلومتر از خاکریز باشد. بعد هم نگاهی به من کرد و گفت آقا کریم به من اطلاع دادند که شما همعصر درگیر بودید و چند تا تانک و ماشین دشمن را زدید.»
سید حسن حسینی هرندی؛ مسئول استراق سمع در تائید حرف حسین خرازی و برای تلطیف فضا گفت: «من پشت بیسیم میشنیدم وقتیکه نیروهای ما تانکهای عراقی را زدند، عراقیها با عصبانیت میگفتند؛ اینها را بزنید. مواظب باشید. در ضمن خیلی به آنها دلداری میداد و شروع کرد به گفتن اینکه سمت چپ و راستتان را بپوشانید.»
بعد ما دیدیم؛ یک مقدار به اعصابشان مسلط شدند، بنابراین وارد کار شدیم؛ بسمالله گفتیم و او را صدا زدیم. بیسیمچی عراقی گفت: «چه کسی صدا میزند؟ گفتم میشل ابلح است که صدا میزند! آقا کفرش درآمد! یک مقدار سربهسر آنها گذاشتیم. وقتی اعصابش داغون شد، دیگر حرف نزد.»
حدود نیم ساعت یا سهربع بعد دوباره تماس گرفت و گفت: کیستی؟ گفتم: صدام حسین از کاخ ریاست جمهوری. وقتی بیسیم چی گزارش میداد تلفاتمان اینقدر است؛ میگفتم: خب فدای سر صدام! این را که میگفتم خیلی عصبانی میشد و شروع میکرد به دادوبیداد عربی. همگی خندیدیم و حسین خرازی بعد از شنیدن خاطره جالب سید حسن، نقشه منطقه عملیاتی را باز کرد و مأموریت تکتک گردانها را برای ما توضیح داد.
منبع:
مساح، مرتضی، به اروند رسیدیم (جلد ۱)، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۴۰۲، صص ۱۵۷، ۱۵۸، ۱۵۹، ۱۶۱، ۱۶۲، ۱۶۳، ۱۶۴اسفالت
انتهای پیام